1- در این دکترین،حقوق بین الملل به عنوان نظم برتر جانشین حقوق طبیعی می گردد.
2-براساس این نظریه،کشورها متعلق به جامعه بین المللی هستند و سازوکار این جامعه ایجاب می کند که اراده خودمختار اعضای آن،نوعی محدودیت را پذیرا باشد تا روابط بین المللی بتواند نظم یابد.
3-حقوق بین الملل ضمن این که سلطه دولت-کشور را بر فعالیت های داخلی و خارجی آن را می پذیرد،لکن اگر نظم حقوقی آن در تعارض با نظم حقوقی بین المللی قرار گیرد،موازین حقوق بین المللی آن را محدود می کند.