1-برخلاف مونوکراسی های کهن و کلاسیک که بر دو خصلت استثنایی و موقتی استوار بودند، نظریه سازان مونوکراسی جدید و توده ای کوشیده اند تا این گونه رژیم ها را از قید محدودیت زمانی و حالت غیرعادی برهانند و به این گونه رژیم ها خصلت دائمی بخشند.
2-حکومت موسولینی ،هیتلر و استالین از این نوع بودند.
3- دراین گونه حکومت ها مانند مونوکراسی های کلاسیک ،قدرت واقعا یا در نهایت به یک فرد متعلق است.
4-کلیه مجالس و شوراها در عمل دارای قدرت واقعی نیستند و نقش آن ها یا بسیار محدود و یا عملا در حکم معدوم است.
5-اگر در مونوکراسی کلاسیک، مردم عادی فقط تحت فرمانروایی واقع می شوند و باید اثرات دیکتاتوری را تحمل کنند، در مونوکراسی های توده ای ،پیوسته از مردم ،خلق،پرولتاریا و غیره سخن به میان می آید که بیشتر به قصد بهانه و عاملی برای استقرار تمرکز قدرت است و شرکت مردم،رای مردم،همه پرسی یا سایر اشکال مشارکت همه در جهت استقرار دیکتاتوری بسیج می شود.
6-یکی دیگر از مشخصات این نوع دیکتاتورها ،وجود حزب واحد است؛این حزب واحد برای بسیج هواداران و سازمان دادن به کسانی است که حاضرند به مناسبت گرایش های نظامی،اقتصادی و اخلاقی از قدرت مستقر به ویژه از رهبر آن حمایت کنند.
7-حزب واحد یا حزب دولتی، تنها تشکیلاتی است که حق حمایت دارد و اشخاص و احزاب دیگر به انواع بهانه ها اجازه فعالیت نمی یابند.
8-فرق این گونه احزاب با احزابی که در دامان دموکراسی پرورش می یابند،این است که احزاب دموکراتیک غالبا از درون توده های مردم و در رقابت با سایرین به صورت طبیعی و خودجوش به وجود می آیند درحالی که حزب واحد حول ایدئولوژی رسمی و غیرقابل رقابتی که از سوی رهبران قدرتمند وضع شده است،سازمان می یابد.
9-آخرین مشخصه این گونه رژیم ها،توتالیتاریسم یا همه گیری آن هاست،یعنی دولت واحد، حزب واحد و ایدئولوژی واحد که محصول فرمانروایان است.
10-دولتی را می توان توتالیتر گفت که ادعا دارد با جامعه قرین بوده آن را در پوشش خود قرار می دهد.
12-در حکومت های توتالیتر ،انسان ها نه تنها در بعد سیاسی بلکه در سایر ابعاد اقتصادی ،اجتماعی،اخلاقی و خانوادگی باید از مشی رسمی و دولتی تبعیت کند.